اون روز که کنسرت تجربی بود،
خانومی که جلوی در وایساده بود یه برگه ی توضیحات داد به تو،
نشستیم نگاهش کردم و گفتم عه این رنگ شال منه.
دادیش دست من،
بعد سرتو کج کردی سمتم و گفتی بخون برام.
و یاد اون روز تو کتابفروشی افتادم که داشتم یه صفحه از دفتربزرگ رو برات میخوندم و روبروت ایستاده بودم،
بعد وسط جمله سرمو بالا کردم ببینم داری گوش میدی یا نه
نگاهتو که دیدم لبخند پهن زدم به تته پته افتادم و گم کردم کدوم خط بودم :))
یه سری چیزها معجزه ش رو از دست نمیده میدونی؟
مثل هردفعه که کف دستمو قلقلک میدی بعد نگاهم میکنی که مطمئن شی چشمهامو ریز کردم و خودمو جمع :))
که با خنده بهت بگم هنوز کار میکنه :))

صدام.

صدا کن اسممو،از عمقِ شب،از نغبِ دیوار.

چی صدا کنم تورو؟

یه ,افتادم ,اون ,رو ,روز ,میدی ,کردم و ,اون روز ,کدوم خط ,خط بودم ,کردم کدوم
مشخصات
آخرین جستجو ها